قسمت دوازدهم

اين داستان براساس واقعيت است

تقديم به همه ي اونايي كه دردعشقوچشيدن

قسمت دوازدهم

ازجلودرنگام ميكردمامانم كه جاي ديگه اي نرم.مجبوربودم برم روايستگاه پس رفتم يكي ازدوستام فوري متوجه قرمزي چشام وناراحتيم شد(ازاينجابه بعداسم اين دوستموبااين علامت*ميزارم)منوكشيدكناروگفت:...اتفاقي افتاده؟چراچشات قرمزن؟چراگريه كردي؟منم كه ازديشب دلم يكيوميخاست كه باهاش دردودل كنم بغضم تركيدوبراش تعريف كردم كه خواهرام  باهامون چيكاركردن وخلاصه همه چيو.بهش گفتم كه كمكم كن ازاين زندگي خلاص بشمووامروزاگه برگردم خونه اونجابرام جهنمه.احتمالابابامم بفهمه و...
مابراي رفتن به مدرسه به يه روستاديگه اي بايدميرفتيم وصبا ساعت7 كه ميرفتيم عصرساعت4برميگشتيم.اونروزمن ميرفتم مدرسه نميفهميدم كه چه اتفاقايي اونجاميوفته...دوست* تواون نيم ساعتي كه منتظرسرويس بوديم خيلي باهام حرف زدومشاوره داد كه:مگه توعشقتودوس نداري؟مگه نميخاي به همه آرزوهاتون برسين؟واينكه من بهت قول ميدم بابات نميفهمه وهيچ اتفاق بدي نميوفته توهم الان مياي باهمه ميريم مدرسه.
حالم باصحبتاش بهترشده بود.مث اين بودكه به حرفاش ايمان داشتم...
تومدرسم جسمم توكلاس بودولي خودم خونه وفقط صلوات ميكشيدم.ازاين ميترسيدم كه بابام وقتي بفهمه باعشقم صحبت ميكردم چه رفتاري باهام داشته باشه ونزاره كه من ازعشقم دفاع كنم وبهشون ثابت كنم كه درموردش اشتباه ميكنن...
عصربرگشتم خونه ووقتي واردخونه شدم اول باباموديدم وسلام كردم.اونم خيلي گرم جواب سوالموداددلم آروم گرفت كه چيزي نشده...اونروز نه اتفاق خاصي افتادنه مامانم چيزي گفت...تااينگه فرداش شدبابام خونه نبودومامانم توحياط بودوبه اجي2گفته بودكه برم باهام كارداره منم رفتم...خيلي آروم ومنطقي باهمام صحبت ميكردمنم فقط گريه ميكردم.ميگفت:توميدوني اگه بابات بفهمه توبااون پسره صحبت كردي چقدناراحت ميشه.اول توروبعدشم خودشوميكشه.شما2تااگه براهمم بميريدبابات اجازه نميده.دخترمرددختريه كه تاقبل نامزديش باهيچ پسري حرف نزده باشه.باباي توحاضرنميشه جنازه ي توروكول همچين آدمايي بره چه برسه به اين كه عروسش بشي.منم فقط سكوووووووووووت....



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ برچسب:, ] [ 21:54 ] [ بغض شيشه اي ] [ ]